برگزاری چهارمین پیشنشست دوازدهمین همایش فلسفۀ دین معاصر در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
چهارمین پیشنشست همایش بینالمللی فلسفۀ دین معاصر که مقرر است ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ با موضوع «مسئلۀ شرّ در اندیشۀ جدید و اسلامی» در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شود، به میزانی دانشگاه مذاهب اسلامی روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ تا ۱۲ بهصورت حضوری و مجازی برگزار شد.
اولین سخنران این پیشنشست، مهدی ساعتچی، استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری بودند که تحت عنوان «همبستگی مفهوم شرّ و ایدۀ خدا» سخنان خود را ایراد نمودند.
ایشان با توضیح مفردات عنوان سخنرانی شروع کردند و بیان کردند: همبستگی مفهومی بین مفهوم شر و ایدۀ خدا باعث میشود که نتوان بحث را به صورت متافیزیکی حل کرد. بنابراین، باید پیش از ارائۀ پاسخ، خود سوال را با دقت بررسی کرد و به خاستگاه آن راه یافت. ایشان افزودند: چه مسئله را منطقی بدانیم، چه قرینهای و چه اگزیستانسیالیستی، بین مفهوم شرّ و تصور خدا ناسازگاری وجود دارد. ولی اگر بهصورت پدیدارشناسانه به خاستگاه ظهور شرّ نزد انسان مراجعه کنیم به پیشفرضهایی توجهمان جلب میشود که خود را در مسئلۀ شر آشکار نمیکنند. بدین منظور میتوان پرسید، با تصدیق تجربۀ شرّ، آیا شرّ نامیدن شرور بدیهی است یا باید مورد تحلیل قرار گیرد؟ به نظر میرسد سه مؤلفه برای شرّ دانستن شرور لازم است که در عبارتند (۱) وجه سوبژکتیو آن، (۲) درک محرومیت با شرور و (۳) اعتراض به شرور. اگر این سه مؤلفه نباشند، اساساً آنچه شرّ دانسته میشود دیگر اینچنین لحاظ نخواهند شد.
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری توضیح دادند: در اینجا مرادم از سوژه، مُدرَک انسانی از منظر اول شخص است. چون شر نحوی ارزشگذاری بر امور جهان است، لاجرم وجه سوبژکتیو دارد؛ اگرچه این ارزشگذاری دلبخواهانه نباشد. در مؤلفۀ دوم گفته میشود که ناهماهنگی بین خواست و واقعیت انسانی یا طبیعی، و باعث بروز احساس محرومیت میشود و این احساس دلیل شرّ دانستن شر است. مولفۀ سوم جایگاه مسئلهآفرین بحث از شرور است: چون وقتی انسان در مقابل این محرومیت دست به اعتراض میزند و این ناخرسندی را ابراز میکند، مسئلۀ شر سربرمیآورد.
دکتر ساعتچی افزودند: بنابراین، در نظر من گزارۀ «شر وجود دارد»، اگرچه در قامت یک گزارۀ غیرزنده و صوری در مسئلۀ شر مطرح است، ولی ناظر به یک واقعیت خارجی نیست، بلکه بیانکنندۀ آن است که «یک انسان در مقابل محرومیت خود معترض است.» اگر شر این چنین تحلیل شود، مسئلۀ شر به نحو دیگری صورتبندی میشود. علاوه بر این باید گفت، انسانی دست به این اعتراض میزند که بخواهد خود همۀ اوصاف کمالیه را داشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شرّ یک وضعیت سوبژکتیو است که طالب صفات ابژکتیو خداست و اینچنین است که بین مفهوم شر و ایدۀ خدا همبستگی وجود دارد.
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری جمعبندی کردند که: با این توصیف، وجود شرور راهنمایی برای اشاره به وجود خداست. نکتۀ دومی که میتوان از این بحث استخراج کرد آن است که، تقریر اگزیستانسیال شرّ بر دیگر تقریرهای آن تقدم دارد و به نظر من این نهایت کاری است که میتوان در مسئلۀ شر انجام داد.
دومین سخنران این نشست، غزاله حجتی، استادیار گروه فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی بودند و سخنرانی خود را ذیل عنوان «کارکردهای عدل الهی» ایراد نموند.
ایشان تأکید کردند که در این ارائه توصیفی از مجموعه پاسخهایی مطرح میشود که ذیل عدل الهی تعریف شدهاند؛ پاسخهایی که در آنها شرّ بهعنوان امری ابژکتیو لحاظ شده است و باید جدی گرفته شود.
دکتر حجتی توضیح دادند، خداباوران با نظریات عدل الهی اولاً دلایل خدا را برای تجویز شرّ توضیح میدهند و سپس تلاش میکنند تبیینهایی برای شرور گزاف در جهان ارایه نمایند تا با وجود خدا سازگار باشد. بر این اساس دو رویکرد مدافعهگرایانه و تبیینی مطرح شده است. ایشان افزودند: سه دسته نظریه ذیل مدافعهگرایی میتوان مطرح کرد: دستۀ اول میگوید شناخت دلایل شرور صرفاً نزد خداست، دستۀ دوم بر اساس معرفشناسی اصلاحشده میگوید نظریۀ عدلالهی غیرضروری است و دستۀ سوم قائل است به اینکه نظریات عدل الهی ناشی از غرور انسان است. ولی در نگاه تببینی، برخلاف دستۀ اول مدافعهگرایان، گفته میشود خدا در خلقت تلاش کرده تا فهمی اجمالی از دلایل شرور برای انسان بهدست آید. بنابراین روح مدافعهگرایی با مطلوب خلقت مطابق نیست. در مخالفت با دستۀ دوم مدافعهگرایان، نگاه تبیینی میگوید چون پایهبودن باور به خدا منتج به همان سه صفاتی است که در ادیان گفته شده است، بنابراین با این فرض هم نظریۀ عدل الهی ضروری است و نباید از آن صرفنظر کرد. در نهایت، در مخالفت دستۀ سوم مدافعهگرایان که میگویند نظریۀ عدل الهی نامتناسب است، رویکرد تبیینی باور دارد انسانها (حتی برخی از مؤمنان) در جهان رنج تجربه میکنند و همین رنج باعث تفکر درباب آن میشود. بنابراین صرف وجود شرور در جهان برای تفکر درباب آن تناسب ایجاد میکند.
دکتر حجتی در بخش پایانی صحبت خود به دستکم چهار نوع پاسخی که رویکرد تبیینی به مسئلۀ شر مطرح شده اشاره کردند، که عبارتند از نظریۀ مبتنی بر اختیار (آگوستین)، نظریۀ بهترین جهان ممکن (لایبنیتس)، نظریۀ پرورش روح (جان هیک) و رویکرد الهیات پویشی (وایتهد). این پاسخها به انحای مختلف تلاش میکنند، برخلاف مدافعهگرایان، به تفکر در باب شر برانگیزانند و هر یک به نحوی برای آن توجیهی دستوپا کنند.
سومین سخنران این پیشنشست دکتر محمود ویسی، استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی بودند که تحت عنوان «جستاری در معنای شرّ از دیدگاه امام فخر رازی» سخنان خود را بیان کردند. ایشان گفتند امام فخر رازی متفکری جامع و از علمای برجستۀ اهل سنت هستند و شاید حلیمترین و کبیرترین تفسیر همان تفسیر کبیر ایشان باشد.
ایشان با اشاره به سخنان دکتر حجتی گفتند: شاید آگوستین از روی دست امام فخر رازی نگاه کرده است، چون او هم میگوید که شر عدم است. در یک کلمه، مکتب امام فخر رازی در زمینۀ مسئلۀ شرّ مکتب جبر است، که او آن از اشاعره برگرفته است.
دکتر ویسی بیان کردند: امام فخر رازی یکی از مهمترین منتقدان فلاسفه در مسائل کلامی است و ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. او در کتابهایی مثل المطالب العالیة من العلم الإلهی، پاسخهای افلاطون و ارسطو را در این زمینه ناکافی میداند و تلاش میکند پاسخ جامعی در واکنش به نظرات ابنسینا مطرح کند. امام فخر رازی پیشفرضهای الهیاتی فلاسفه، که از جملۀ آنها حسن و قبح عقلی و قائل بودن به عرضی بودن شرور است، را دلیلی میداند برای ناشایستگی ایشان برای ورود به این بحث. او در مقابل میگوید که باید شرور را منسوب به ذات خداوند دانست و بیان کرد، دلیل وجود آنها بر اساس قرآن بهدست آوردن گنج است. خدا با خلق رنجها، انسانها را به گنج میرساند و بر این اساس شرور دیگر رنج نیستند.
دکتر ویسی با استناد به اشارۀ امام فخر رازی به آیۀ ۱۵۶ سورۀ بقره میگوید: در این آیه بیان شده که انسان با اختیار محدودش نمیتواند کاری پیش ببرد و صرفاً با تحمل رنج به گنج میرسد. چون امام فخر رازی قائل است به اینکه انسان خالق افعالش نیست، بلکه کاسب آنهاست. این نظریه، برخلاف قول معتزله که قایل خلق افعال هستند، برگرفته از موضع اشاعره است.
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه مذاهب اسلامی در نهایت با نقد رویکردی که قائل به عدمی بودن شرّ است بیان کرد: این رویکرد نگاه الهی را بههم میریزد و در عوض باید از رویکردی دفاع کرد که قایل به لازمۀ خیر و شر در جهان است. مبنای این رویکرد بحث است که ابوحنیفه در پایان عمر برگرفت که براساس آن، حسن و قبح نه عقلی بود نه شرعی، بلکه موضع صحیح قریب به موضع ماتریدیه است که میگوید تا جایی که عقل توان داشته باشد میتوان به آن اعتبار داد، ولی هرجا ناتوان شد شرع وارد عمل میشود.
آخرین سخنران چهارمین پیشنشست دوازدهمین همایش بینالمللی فلسفۀ دین معاصر دکتر مجید قربانعلی دولابی، استادیار فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی، بودند که تحت عنوان «مسئلۀ شر: نگاهی نو به متون اسلامی» سخنرانی خود را ایراد کردند.
ایشان با این مقدمه آغاز کردند که در گذشته، مسئلۀ شرّ نقض برهان نظم لحاظ میشده، ولی در دورۀ جدید دلیلی بر عدم وجود خدا در نظر گرفته میشود. ولی نگاه جدیدی که ایشان قصد طرح آن را دارند، مبتنی بر تلقی عدمی از شرّ است. تلقیای که میگوید یا شرّ خودش عدمی است، یا به امر عدمی منجر میشود.
ایشان با اشاره به مبانی حکمت گفتند: بر اساس حکمت متعالیه، چون وجود کمال است، هر جا وجود نباشد نقص است و بنابراین نقص و شرّ تقریباً با هم یکی میشوند. از سوی دیگر، از لابهلای متون دینی میتوان پرسید آیا جهان حادث است یا قدیم؟ سپس پرسیده میشود محدِث عالم کیست؟ اگر عالم خودش محدِث خودش بود، شرّ را در آن نمیآفرید؛ چون انتظار میرود کسی شرّ و نقص را برای خودش نخواهد. استناد قرآنی آن آیۀ ۱۸۸ سورۀ اعراف که میفرماید: «وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ»؛ یعنی اگر انسان علم غیب میداشت شرور را از خود دفع میکرد و نقص را برای خود روا نمیداشت.بر این اساس، برخی متکلمان مسلمان از وجود شرور برای اثبات محدِث استفاده کردهاند و این کاملاً عکس رویکرد جدیدی است که پس از رنسانس مطرح شده و وجود شرور را دلیلی علیه وجود خدا مطرح میکنند.
نظر شما :